مگسی را کشتم
نه به این جرم که حیوان پلیدی است، بد است
و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است
طفل معصوم به دور سر من میچرخید،
به خیالش قندم
یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به این حد گندم!!!
ای دو صد نور به قبرش بارد؛
مگس خوبی بود...
من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد،
مگسی را کشتم ...!
[حسین پناهی]
خواهش میکنم: بی حولگی هایم را ببخش,بد خلقی هایم را فراموش کن,بی اعتنایی هایم را جدی نگیر!!! در عوض من هم
تو را میبخشم که مسبب همه ی اینهایی!!!!!!!!!!!!!
آرام سکوت کن...صدای بی تفاوتیهایت آزارم می دهد!!!
مهربانیت را به دستی ببخش که میدانی با او خواهی ماند ,وگرنه حسرتی می گذاری بر دلی که دوستت دارد...!!!!!!!!
سکوت و صبوری ام را به حساب ضعف و بی کسی ام نگذار,دلم به چیز هایی پایبند است که تو یادت نمی آید!!!!!!!!!!!!!!!
در این شهر صدای پای مردمی است که همچنان که تو را می بوسند,طناب دار تو را می بافند,مردمی که صاقانه دروغ میگویند و خالصانه به
تو خیانت می کنند,در این شهر هر چه تنها تر باشی پیروز تری!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!