امشب بازم دلم بارونی شد
نمیدونم چرا ولی باز اومدی تو ذهنم با تمامی خاطرات خوب و بد - تلخ و شیرین
یاد و خاطراتت بدجوری حالمو خراب میکنه نمیدونم یعنی برای تو سخت نیست ؟
اونقدر داغونم میکنه که باز فکر میکنم که کاش نبودم کاش زندگیم زودتر تموم بشه وای باید تحمل کرد نمیدونم چرا ئلی باید صبر کنم
بمونم و زندگی کنم بسوزم و بسازم درسته سخته ولی بازم اینجوری زندگیم قشنگه
نمیدونم سختی اینا ? روزه و بعد تو فراموش میشی یا اینکه من میمونم و تمامی خاطراتمون یعنی توام منو فراموش کردی ؟
زندگی پستی و بلندی داره ولی من رفتم سرازیری که معلوم نیست کی می خواد تموم شه معلوم نیست تو این سرازیری به تهش میرسم یا نه باز شروع میکنم به سمت بالا رفتن !
نشستم با خودم دفتر خاطراتمون رو ورق زدن وای چه اتفاقایی رو که با هم پشت سر گذاشته بودیم چقدر قشنگ همیشه یارو همیار هم بودیم ولی نمیدونیم چی شد که از هم جدا شدیم اونم بدون یه خداحافظی یعنی به همین راحتی میشه تمومش کرد !